اولین روز مدرسه علیرضا
روز ۳۱ شهریور ۸۹ و اولین روز مدرسه علیرضاست. باور نمی کنم پسرم بزرگ شده و داره می ره کلاس اول. دریچه جدیدی از جهان به روش باز می شه و بزودی می تونه بخونه و بنویسه. وارد اولین محیط جدی اجتماع شده و من کمی دلواپسم. ولی می سپارمش به خدا. امیداروم همیشه شور و اشتیاق یادگیر یدر وجودش زبانه بکشه. پسر عزیزم به دنیای دانایی خوش اومدی. علیرضا ساعت ۶ صبح از خواب بیدار شده و میگه....... مامان بریم. می گم مامان زود بیدار شدی ولی پسرم عجله داره. خلاصه تا ساعت هفت با باباش حرف میزنه و تبادل نظر می کنه آخه پسرم واسه خودش یه پا تئوریسینه. ساعت هفت صداش می زنمو و صبحانه اش رو میدم. وسایلشم که همه آمادس. وسیله خریدنش ...
نویسنده :
مامانی
12:47